تحولات منطقه

آن دسته از متولدین اواخر دهه‌های ۵۰ و ۶۰ که محصور «جادوی سینما» شدند و این هنر اعجاب‌انگیز مسیر زندگی آن‌ها را تغییر داده و آن‌ها را به سمت خود کشانده است، گزینه‌ها و انتخاب‌های متعددی برای تماشای فیلم نداشتند.

پزشکان در ترازوی قضاوت فیلمساز
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

قدس آنلاین- آن دسته از متولدین اواخر دهه‌های ۵۰ و ۶۰ که محصور «جادوی سینما» شدند و این هنر اعجاب‌انگیز مسیر زندگی آن‌ها را تغییر داده و آن‌ها را به سمت خود کشانده است، گزینه‌ها و انتخاب‌های متعددی برای تماشای فیلم نداشتند. گذشته از فیلم‌های «کم‌کیفیت» ویدئویی و اندک آثار ملال‌آور فیلمخانه‌ای، آنچه این افراد را محصور پرده سینما کرد، فیلم‌هایی است که در دهه ۶۰ و تا اواسط دهه ۷۰ با عنوان «سینمای اجتماعی» ساخته و اکران عمومی شده‌اند. اغلب کارگردان‌های موفق این دوران فیلمی با این مضمون ساخته‌اند و طبیعی است ذهن کارگردان‌هایی مانند ابراهیم ایرج‌زاد که متولد و رشدیافته آن دوران هستند نیز متأثر از چنین آثاری بوده باشد.

در سال‌های اخیر کارگردان‌های جوان زیادی با این ذهنیت به سراغ ساخت فیلم‌هایی با این مضمون آمده‌اند. البته برخی در تقلید جزء به جزء از سینمای اجتماعی مورد اشاره، فیلم‌هایی ساخته‌اند که تناسبی با خواسته‌ها و نیازهای زمانه فعلی ندارد و در حقیقت، فرزند زمان نیست. این آثار با پرداختن غلوآمیز به مفهوم فقر و نمایشی تراژیک از این مسئله، به آثاری عقب‌مانده شبیه هستند. اما «تابستان داغ» از معدود آثاری است که با انتخاب هوشمندانه افرادی از طبقه متوسط و پرداخت مسائل عادی و جاری زندگی آن‌ها، قصه‌ای را ساخته و پرداخته کرده که حداقل برای بخش عمده‌ای از متولدین آن دوره و مخاطبان سینمای این روزها ملموس و پذیرفتی است.

خانواده ای با دغدغه هایی بسیار

«تابستان داغ» ۲ خانواده را به عنوان محور رویدادهای خود به مخاطب معرفی می‌کند. خانواده اول با حضور پریناز ایزدیار و صابر ابر شکل می‌گیرد. زن خانواده «نسرین» که علاقه فراوانی به دخترش دارد، برای فرار از قواعد اجتماعی که در صورت طلاق او را وادار به چشم‌پوشی از سرپرستی دخترش می‌کند، خانه‌ای اجاره کرده و به شغلی ساده در مهد کودک بیمارستانی عادی مشغول است. در سوی دیگر قصه، خانواده‌ای دیگر با حضور علی مصفا و مینا ساداتی حضور دارند که فرزندشان مانع از پیشرفت شغلی آن‌هاست و باید فکری به حال این موجود مزاحم کنند و به نوعی آن را «دست به سر» کنند. آن‌ها پزشک هستند، سال‌ها قبل از شهرستان به تهران آمده‌اند و حالا با وجود اصرار مرد برای بازگشت به شهرستان، زن به این مسئله اعتنایی نمی‌کند. نیاز به نگهداری کودک، زمینه پیوند این ۲ خانواده با یکدیگر را فراهم می‌کند؛ مسئله‌ای ساده که در نگاه اول مخاطب تصور نمی‌کند به نقطه‌ای بحرانی برسد. حضور شخصیت نابهنجار صابر ابر از همان ابتدا این تصور را ایجاد می‌کند که درام احتمالی قصه بر اساس این شخصیت پیش خواهد رفت اما ماجرای اصلی بر سر ۲ کودک رخ می‌دهد و با گم‌شدن فرزند خانوادة پزشک، قصه وارد بحران می‌شود.

کاراکترهایی که درست انتخاب شدند

انتخاب درست شخصیت‌ها یکی از ویژگی‌های مهم «تابستان داغ» است. آدم‌های فیلم، گذشته از شغل و طبقه اجتماعی خود، درگیر و محصور شرایطی هستند که گویی گریزی از آن نیست. زن و شوهر پزشک جزو مهاجرانی هستند که گویی تعلقی به این شهر ندارند. یکی در پی رفتن است و دیگری ارتقای پست و مسئولیت را راه گریز و تسکینی موقت برای این امر می‌داند. این موضوع نقطه اوج آمال طبقه تحصیل‌کرده و فرهیخته فیلم است و در کف جامعه‌ای که به تصویر کشیده می‌شود نیز زنی مانند شیرین قرار دارد که ناخواسته گرفتار مشکلاتی پیچیده می‌شود.

کارگردان در بهره‌گیری و پرداخت عنصر دلهره بسیار موفق بوده است. «تابستان داغ» از این حیث اثر قابل تأملی است که در صحنه‌های مختلفی همچون گم‌شدن بچه یا افتادن بچه از پشت‌بام و امثالهم این حس را به‌خوبی به تماشاگر منتقل می‌کند. ویژگی مهم «تابستان داغ» این است که با وجود انتقال این حس به مخاطب، فیلم تلخ و اعصاب‌خردکنی محسوب نمی‌شود و از آن واقع گرایی افراطی و آزاردهنده فیلم‌های جشنواره‌ای در آن خبری نیست. تسلط کارگردان به عناصر سینمایی و همچنین پرداخت حرفه‌ای که در زمینه تدوین فیلم مشاهده می‌شود، به اولین ساخته این کارگردان سر و شکلی قابل قبول داده است. یکی دیگر از توفیق‌های «تابستان داغ»، خلق اتمسفر قابل باور است. فیلم متأثر از نام خود، اثر گرم و پُرحرارتی است. البته در زمان حضور فیلم در جشنواره و اکران آن در هفته‌های اخیر مطالبی درباره شباهت این فیلم با آثاری مانند «ملبورن»، «شکاف» و «ابد و یک روز» مطرح شده است اما برخلاف آثار ذکرشده، فضای کلی فیلم ایرج‌زاد سرد نیست.

یکی از ایرادهای وارد به «تابستان داغ» پرگویی‌های پایانی آن است که با تشکیل جلسه محاکمه، مادر و پدر کودک مفقودشده به واسطه سهل‌انگاری محاکمه می‌شوند و به نوعی دیدگاه کارگردان در حمایت از شخصیت فرودست فیلم و محاکمه شخصیت فرادست (۲ پزشک) مورد تأکید قرار می‌گیرد؛ مسئله‌ای که تا حدودی از ضربه مؤثر و مهلک پایانی فیلم می‌کاهد.  

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.